امام رضا (ع)

زندگینامه ، عکس ، شعر و........

امام رضا (ع)

زندگینامه ، عکس ، شعر و........

در این وبلاگ زندگینامه ، عکس ، شعر و........ امام هشتم نوشته می شود .

۹ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

با سلام به همه ی دوستان


آیت‌الله شبیری زنجانی:
   
جنبه علمی امام رضا از سایر جنبه‌های زندگی ایشان برجسته‌تر است خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله 

       شبیری زنجانی جنبه علمی زندگی امام رضا(ع) را از سایر جنبه‌های زندگی آن حضرت برجسته‌تر دانست

      و گفت: حضرت رضا(ع) در عصری زندگی می‌کردند که نشست‌ها و مناظره‌های علمی زیادی برگزار

می‌شد و خود مأمون هم به عنوان خلیفه به مسائل علمی اهمیت زیادی می‌داد.


به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید در جلسه علمی خود در پاسخ به این سوال که چرا جامعه امام رضا علیه السلام را به امام رئوف می شناسند، گفت: اینکه جامعه آن حضرت را به این عنوان می شناسند، به این معنا نیست که این عنوان برجسته ترین عنوان برای آن حضرت است بلکه علمیّت آن حضرت برجسته ترین عنوانی است که در آن عصر بروز و ظهور پیدا می کند.

وی ادامه داد: در برخی از روایات هم از حضرت به عنوان " عالم آل محمّد" نام برده شده است. مأمون عباسی خلیفه هم عصر امام هم فرد باسوادی بود و به مسائل علمی اهمیت می داد. او برای امام رضا علیه السلام مناظره های علمی و نشست های علمی زیادی را برگزار کرد که متن این مناظره ها می تواند مورد استفاده اهل علم باشد.

حضرت آیت الله شبیری زنجانی شهرت حضرت امام رضا علیه السلام را به " امام رئوف" حاصل مراجعه های مردم به آن حضرت دانست و در این باره گفت: موقعیت امام علیه السلام به شکلی بود که مردم برای حل مشکلات و رفع حاجت های خود به آن حضرت مراجعه می کردند. تا وقتی که در مدینه بودند به مشکلات افراد رسیدگی می کردند و وقتی هم که به ایران آمدند بسیاری از حوائج را برآورده کردند.

وی افزود: بعد از ورود امام رضا علیه السلام به ایران تا به امروز مردم شیعه ایران هر وقت که با مشکلی مواجه می شوند به این حضرت مراجعه می کنند و در بسیاری از موارد هم حاجات آنها برآورده می شود و همین امر باعث شده که مردم بیشتر ایشان را به رئوف بشناسند


راضیه گنجی
۲۵ دی ۹۴ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با عرض سلام خدمت خوانندگان گرامی

جنبه علمی امام


امام وارث علم امامت بوده که از جدش رسول خدا به ارث برده بود،اوچشمه جوشانی بود که تشنگان معرفت و دانش را سیراب می کرد و گمشدگان سرزمین جهل و نادانی را راهنمایی می کرد.

 مامون که شور و اشتیاق مردم نسبت به امام واعتبار بی همتای امام رادرمیان ایشان می دید می خواست اعتبار و محبوبیت ایشان راخدشه دار کند به همین دلیل کارهایی  برای رسیدن به این هدف انجام داد .از جمله آن ها تشکیل جلسات مناظره ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف ازسراسر دنیا بود،تا آن ها با امام به بحث بپردازند ، شاید بتوانند امام را ازنظرعلمی شکست دهند.درآن مجلس حضرت با هر یک از دانشمندان به زبان خود و با  دلایل علمی کتاب و قرآن جواب سوالات آنان را می داد و قانعشان می کرد.در این بین عده ای درهمان لحظه به دین اسلام روی آوردند.

می توان نتیجه گرفت که آن حضرت معدن کلمات پروردگار،صندوق انوارالهی وعلم خداوند متعال بر روی زمین است .همین مباحثات حضرت رضا(ع) با فرقه های مختلف درمجلس مامون ،مقام علمی آن حضرت را آشکار می کرد،چنانچه بارها مامون اعتراف می کرد :"هیچ کس را در روی زمین داناترازحضرت رضا(ع) نمی دانم.

       منبع: کتاب زندگانی پیشوای هشتم(امام علی بن موسی الرضا)   

      

        

راضیه گنجی
۱۹ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با سلام

اخلاق و منش امام  رضا (ع)

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود. یکی از یاران امام می‌گوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد." یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید). شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم."

    


راضیه گنجی
۱۵ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


با سلام خدمت همه ی دوستانم

اوضاع سیاسی:

 مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1-      پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2-      پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

 مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو می‌توانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.

اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن نماید و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل ‌بن ‌سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. اما خطری که حکومت او را تهدید می‌کرد علویان بودند که بعد از قرنی تحمل شکنجه و قتل و غارت، اکنون با استفاده از فرصت دو دستگی در خلافت، هر یک به عناوین مختلف در خفا و آشکار عَلم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افکار عمومی مسلمین به سوی خود، و کسب حمایت آنها موفق گردیده بودند و دلیل آشکار بر این مدعا این است که هر جا علویان بر ضد حکومت عباسیان قیام و شورش می‌کردند، انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به یاری آنها بر می‌خواستند و این، بر اثر ستم‌ها و نارواییها و انواع شکنجه‌های دردناکی بود که مردم و بخصوص علویان از دستگاه حکومت عباسی دیده بودند. از این رو مأمون درصدد بر آمده بود تا موجبات برخورد با علویان را برطرف کند. بویژه که او تصمیم داشت تشنجات و بحران‌هایی را که موجب ضعف حکومت او شده بود از میان بردارد و برای استقرار پایه‌های قدرت خود، محیط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزیر خود فضل بن سهل تصمیم گرفت تا دست به خدعه‌ای بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام کناره‌گیری کند، زیرا حساب می‌کرد نتیجه از دو حال بیرون نیست، یا امام می‌پذیرد و یا نمی‌پذیرد و در هر دو حال برای خود او و خلافت عباسیان، پیروزی است. زیرا اگر بپذیرد ناگزیر، بنابر شرطی که مأمون قرار می‌داد ولایت عهدی آن حضرت را خواهد داشت و همین امر مشروعیت خلافت او را پس از امام نزد تمامی گروه‌ها و فرقه‌های مسلمانان تضمین می‌کرد. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که کسی آگاه شود، امام را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. در این صورت علویان با خشنودی به حکومت می‌نگریستند و شیعیان خلافت او را شرعی تلقی می‌کردند و او را به عنوان جانشین امام می‌پذیرفتند. از طرف دیگر چون مردم حکومت را مورد تایید امام می‌دانستند لذا قیامهایی که بر ضد حکومت می‌شد جاذبه و مشروعیت خود را از دست می‌داد.

 او می اندیشید اگر امام خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود می‌کند که در اینصورت بازهم خلافت و حکومت او در میان مردم و شیعیان توجیه می‌گردد و دیگر اعتراضات و شورشهایی که به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام می‌گرفت دلیل و توجیه خود را از دست می‌داد و با استقبال مردم و دوستداران امام مواجه نمی‌شد. از طرفی او می‌توانست امام را نزد خود ساکن کند و از نزدیک مراقب رفتار امام و پیروانش باشد و هر حرکتی از سوی امام و شیعیان ایشان را سرکوب کند. همچنین او گمان می‌کرد که از طرف دیگر شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست می‌دهد.

          

                  

           

                    

      


راضیه گنجی
۱۱ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با سلام و خسته نباشید خدمت خوانندگان محترم

ادامه ی زندگینامه ی حضرت رضا (ع)

در یازدهم ذوالقعده ی سال 148 هجری قمری مصادف با 29 دسامبر 765 میلادی در مدینه در خانه ی امام موسی کاظم، امام هفتم شیعیان 12 امامی، پسری به دنیا آمد که بعد از پدرش عهده دار مقام امامت شد. نامش علی بود و بعدها ملقب به رضا شد. در منابع شیعی از او به نام ابوالحسن ثانی یاد می کنند، به این منظور که با پدرش موسی کاظم که ابوالحسن اول خوانده می شد اشتباه نشود. رضا یک ماه پس از مرگ پدر بزرگش امام جعفر صادق در مدینه به دنیا آمد و زیر نظر پدرش حضرت کاظم تربیت شد. مادرش خانم نجمه خاتون برده ای از مغرب یا بنا به روایتی شمال آفریقا بود که مثل حمیده خانم همسر امام جعفر صادق خریداری و آزاد شده بود تا به ازدواج امام موسی کاظم در بیاید. در منابع شیعی از او به نیکی یاد کرده اند . او را هم مثل حمیده خانم  از علما و پاکان می دانند .


به عقیده شیعه هر امام به وسیله ی  امام قبلی و به امر الهی عهده دار منصب امامت می شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبوده است . روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب امام رضا توسط پدرش امام موسی کاظم، به عنوان امام بعدی تاکید دارد، با این حال فضای خفقان آور دوران هارون الرشید به حدی شدید بود که این پیغام نمی توانست آزادانه به گوش همه ی مردم برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با امام موسی کاظم به پایان رسیده است. این گروه به واقفیه معروف شدند. از علی بن یقطین نقل شده که از قول حضرت کاظم می گوید: "علی بهترین فرزندانم است و من کنیه ام(ابوالحسن) را به او داده ام. هم چنین یزید بن صلت از امام موسی کاظم نقل می کند که وقتی او را در راه مکه ملاقات کرد،حضرت کاظم به او گفت: "علی که هم نام امام اول و چهارم است پس بعد از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمنیان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست." در احادیث آمده امام رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می کرد و در مسجد مدینه فتوا می داد. با این حال هارون الرشید رابطه ی خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازه ی ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند. در روایات آمده امام رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مامون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروه های مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند .



راضیه گنجی
۱۰ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


آقا علی بن موسی الرضا در سال (۱۴۸۲۰۳ ه‍. ق) دیده به جهان گشود ، ملقب به رضا و ابوالحسن هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش امام موسی کاظم و قبل از پسرش امام محمد تقی می باشد. حضرت علی بن موسی در شهر مدینه از خانم نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت .

امام رضا در دوره ای زیست می کرد که خلفای عباسی با مشکلات عمده ای از جلمه شورش های متعدد شیعیان مواجه بودند. مامون به دنبال راهی برای غلبه بر این شورش ها تصمیم گرفت حضرت رضا را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهده ی او گذاشت. مامون بعدها متوجه اشتباهش شده و برای جبران آن به نوشته ی بیشتر مورخان تصمیم گرفت به او سم خورانده، او را از سر راهش بردارد.

سرانجام مامون عباسی ایشان رادرسن 35 سالگی به شهادت رساند . امام  رضا در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاری اش در آن به مشهد، محل شهادت، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد. مقبرهٔ وی سالانه مورد بازدید میلیون‌ها مسلمان شیعه و سنی[۵] از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار می‌گیرد.

    


راضیه گنجی
۰۹ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بچه محله امام رضا

 موره میبینی که شر و با صفایم       بچه محله امام رضایم

زلزلیم   حادثیم     بلایم              بچه محله امام رضایم

هر روز جمعه دلومه مبندم           به پینجله طلا و ورمگردم

کار و بارم ردیفه با خدایم            بچه محله امام رضا یم

به موبگو بیا به قله قاف           اصلا مو ره بیزر همونجه علاف!

قرار مرار هر چی بیگی مو پایم    بچه محله امام رضایم

دروغ ، مرغ نیست مییون ما باهم   الان به عنوان مثال تو حرم

چند روزه که تو نخ کفترایم          بچه محله امام رضایم

چشم موره گیریفته چنتا کفتر    گفته خودش: چنتاشه خواستی وردر

الان درم خادماره مپایم      بچه محله امام رضایم

کفتراره که بردم از روگنبد      مرم مو واز تونخ رفت وآمد

تو نخشه او گنبد طلایم      بچه محله امام رضایم

گنبده نصب شب مده به دستم     او گفته: هر وخ که بییی مو هستم

مویم که قانع و بی ادعایم             بچه محله امام رضایم

وخته میبینم توی عالم همه      ازش میگیرن و مگن واز کمه

گنبدشه اگر بده رضایم      بچه محله امام رضایم

گنبد وممبد نموخوام باصفا       سی ساله پای سفره ای آقا

منتظر یک ژتون غذایم      بچه محله امام رضایم



 

راضیه گنجی
۰۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


آمدم ای شاه ، پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ در ماندگان / دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست / شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است / بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری ، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی / جمله ی حاجات مرا هم بده


                                         







راضیه گنجی
۰۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

با سلام به همه ی دوستان گرامی

در این وبلاگ سعی می کنم در مورد امام رضا ( ع) ، زندگینامه ، شعر ، دل نوشته و ..............  ارائه دهم .

امیدوارم که مورد توجه شما قرار بگیرد .

راضیه گنجی
۰۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر